خلاصه فصل ششم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید : ذهن کارگاه ساخت تصورات و تخیلات
اولین قدم برای رسیدن به خواسته هایمان چیست ؟
خیال ،کارگاهی است که تمام برنامه های ناشی از انسان از آن شکل می گیرد ( اختراعات و حتی اکتشافات و ساخته های دست بشر همه ابتدا در ذهن سازنده آنها ساخته شده است ) عمل به کمک قوه تخیل ذهن ، جاری می شود .
گفته اند که انسان می تواند هر چه را در ذهن تصور کند و در خیال می بیند ایجاد کند و به وجود بیاورد تنها محدودیت انسان محدوده منطق ، استدلال و استفاده و پرورش قوه تخیل است .

تصور خلاق یا مصنوعی
ذهن خیالی انسان به دو شکل تصور خلاق و تصور مصنوعی عمل می کند .
تصور مصنوعی : به کمک این ذهنیت انسان مفاهیم ، نقطه نظرها و یا برنامه های گذشته را با ترکیبی جدید ارائه می دهد در واقع این ذهنیت چیزی را خلق نمی کند بلکه صرفا به استناد آموزش ، تجربه و مشاهدات دریافتی گذشته کار می کند .
ذهن خلاق : به کمک تصور خلاق انسان می تواند با فراست (آگاهی) لایتناهی در ارتباط می شود انسان به کمک این ذهنیت الهامات را دریافت می کند به وسیله این ذهنیت است که نقطه نظرهای جدید به انسان منتقل می شود به کمک این ذهنیت است که شخص می تواند با ذهن نیمه هوشیار سایرین ارتباط برقرار کند .
ذهنیت خلاق تنها زمانی عمل می کند که ذهن هوشیار به سرعت در حال فعالیت است گوش به زنگی ذهن خلاق در صورت استفاده از آن افزایش می یابد درست به همان شکل که وقتی از عضله ای بیشتر استفاده می کنیم قوی تر می شود ، استفاده از ذهن خلاق و مصنوعی نیز آنها را قویتر می کند .
چگونگی تبدیل میل به معادل فیزیکی
میل تنها یک انگیزه است ، موضوعی مجرد است و به خودی خود ارزش ندارد مگر آنکه آن را به معادل فیزیکی خود تبدیل کنیم در حالی که تصور مصنوعی درجریان تبدیل میل و انگیزه به پول اغلب مورد استفاده قرار می گیرد تبدیل انگیزه ناملموس میل به یک واقعیت ملموس مثل پول مستلزم داشتن برنامه یا چند برنامه است این برنامه را باید به کمک تصور و بیشتر با قوه ذهنی مصنوعی ایجاد کرد .
به خاطر داشته باشید به محض آنکه میل خود را خلاصه می کنید و طرحی برای تحقق آن می ریزید (همان گونه که در فصل دوم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید گفته شد ) ، به محض آنکه خواسته خود را روی کاغذ می آورید و طرحی برای تحقق آن می ریزید ، قدمهای نخست را برداشته اید همین اندازه برای تبدیل اندیشه شما به معادل فیزیکی آن کافیست
قوانینی که به موفقیت منجر می شود :
زمینی که روی آن زندگی می کنید خود شما و سایرین حاصل تغییرات تکاملی هستید که از نظم و ترتیبی بدیع برخوردار است . از آن گذشته زمین ، هر یک از میلیاردها سلول بدن شما و هر یک از اتمهای ماده ابتدا شکلی از انرژی ناملموس داشته اند
میل یک انگیزه فکری است ، انگیزه ها اشکالی از انرژی هستند وقتی با انگیزه فکری میل به انباشت پول شروع می کنید از همان قوانین که طبیعت برای ایجاد این جهان از آن استفاده کرده است سود می جویید . می توانید از قوانین خدشه ناپذیر استفاده کنید اما ابتدا باید با این قوانین آشنا شوید و طرز استفاده از آنها را بیاموزید
امیدوارم بتوانم شما را در موقعیتی قرار دهم تا از سر همه موفقیتهایی که تا کنون بدست آمده با خبر شوید شاید این گفته من عجیب به نظر برسد اما سر به مفهوم سر وجود خارجی ندارد طبیعت آن را در زمینی که روی آن زندگی می کنیم ، در ستاره ها و سیاره ها و در هر تیفه علف و در هر شکلی از زندگی که آن را می بینیم تبلیغ کرده است .
داستان اگر شما یک میلیون دلار داشتید با آن چه می کردید ؟
نقطه شروع هر موفقیت ، وجود یک نظریه یا نقطه نظر است که این ناشی از تصور (خیال) است یک ضرب المثل قدیمی می گوید : (( اگر اراده ای باشد راهی وجود خواهد داشت . ))

او همه شب قبل از خواب و هنگام بیدار شدن از خواب به آن می اندیشد ؛ این خواسته را به هر کجا که می رفت با خود می برد . آن را همیشه در ذهن خود داشت تا اینکه به وسواسی ذهنی تبدیل شد ( داستان فیلسوف و واعظ بزرگ فرانک گونزالس )
گونزالس دریافته بود که داشتن هدف مشخص و قطعی ، نقطه شروعی است که باید همه آن را امتحان کنند او در عین حال می دانست که داشتن عزم و اراده راسخ همراه با میل سوزان برای تبدیل میل به معادل مالی آن لازم است به این حقیقت مهم توجه کنید او (گونزالس) این (یک میلیون دلار ) را در مدت 36 ساعت پس از آنکه تصمیم قطعی گرفت و برنامه ای برای آن تدارک دید به دست آورد .
آیا کار و فعالیت 24 ساعته ما را به موفقیت می رساند؟
اگر شما از جمله کسانی هستید که معتقدید کار و تلاش شدید و صداقت به تنهایی به ثروت و تنعم می انجامد ، بدانید که سخت در اشتباه هستید این هرگز حقیقت ندارد ثروت و تنعم ، آن هم به مقدار زیاد هرگز حاصل تنها تلاش شدید نیست . اگر قرار باشد ثروتی در کار باشد این ثروت حاصل تنها خواسته مشخص براساس استفاده از اصول معین می باشد .
همه فروشندگان می دانند اگر نتوان کالایی را فروخت می توان نقطه نظر (ایده ، فکر ) را فروخت فروشندگان معمولی این را نمی دانند به همین دلیل است که آنها (( معمولی )) هستند .
وقتی اندرو کارنگی این نقطه نظر (ایده سازمان دادن به اصول موفقیت) را برای نخستین بار در من کاشت تلاش کردم تا آن را در خودم زنده نگه دارم به تدریج این موضوع به غولی بزرگ تبدیل شد و با نیروی عجیب خود ، مرا به حرکت در آورد ایده ها عموما از چنین کیفیتی برخوردارند ابتدا شما به آنها حیات و حرکت می دهید و بعد آنها شما را هدایت می کنند قدرت می گیرند و همه ناملایمات و ناراحتیها را کنار می زنند .
نقطه نظر ، نیروهایی ناملموس هستند اما بیش از مغزی که آنها را به وجود آورده ، نیرو و توان دارند آنها از قدرت ادامه دادن به حیات خود برخوردارند حتی وقتی مغزی که به این نقطه نظرها حیات بخشیده ، منفعل و بازنشسته می شود آنها به حیات خود ادامه می دهند .
خلاصه فصل پنجم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید : رازی که در داشتن دانش تخصصی پنهان شده است