چرا باید آنچه را که به ذهن مان می رسد و دوست داریم که داشته باشیم را قدر بدانیم؟

خیلی از ما انسانها در بیشتر اوقات چیزهایی را که می بینیم یا تعریف آن را از دوستان و آشناهایمان می شنویم و به قولی  « دلمان قنج می رود و اشتیاقی وصف ناپذیر برای داشتنش داریم » که آن چیز را داشته باشیم  ، وقتی با چنین حالتی رو به رو می شویم آن را سرسری می گیریم و باز هم به قولی می گوییم « این فقط یک هوس زودگذر است » .

اما من به شما می گویم این یک گنج است و ثروتی بزرگ و خدادادی است که اکثر انسانها از آن غافل هستند و آن را ندید می گیرند چون ذهنشان با هر گونه تغییر مخالف است و تمایل شدید دارد که حالت کنونی را حفظ کند چون در این حالت است که من و شما کمترین انرژی را مصرف می کنیم و می توانیم زنده بمانیم اما خوب انسان به این دنیا نیامده است که فقط زنده بماند بلکه آمده است که زندگی هم داشته باشد و زندگی نیازمند رشد و بالا رفتن از پله های موفقیت است

در این مقاله که مختصص فصل اول خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید است نویسنده کتاب آقای ناپلئون هیل به این گنچ عظیم اشاره دارد و از میل و اشتیاق کسانی صحبت می کند که خواسته خود را مهم دانسته و در پی آن رفتند از شما می خواهم در ادامه به خلاصه این فصل دقت داشته باشید بهتر است بارها و بارها این خلاصه و یا حتی اگر تمایل داشتید خود کتاب را تهیه کنید و متن اصلی را بخوانید تا به گنج بزرگی که در شما وجود دارد و باید قدر آن را بدانید پی ببرید .

اما خلاصه فصل اول کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل :

اندیشه ثروت است (Think: فکر کردن ، تجسم کردن ، خیال کردن)

مردی که با اندیشه ، با توماس ادیسون شریک شد

ادوین بارنز
ادوین بازنر کسی که با فروش اختراعات ادیسون توانست به ثروت و مکنت فراوانی برسد و نام خود را در تاریخ جاودانه کند

به راستی که اندیشه ثروت و دارایی است ، دارایی قدرتمندی که وقتی با هدف مشخص ، عزم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب می شود ، راه رسیدن به ثروت و سایر داراییها را برای شما می گشاید .

به ادوین بارنز ثابت شد که انسان می تواند با اندیشیدن ثروتمند شود ، کشف او بی مقدمه و ناگهانی حاصل نشد بلکه اندک اندک به این آگاهی رسید شروع این بینش از اشتیاق سوزان در او بود یکی از ویژگیهای بزرگ اشتیاق او این بود که هدفی مشخص و قطعی داشت او خیلی ساده می خواست با ادیسون مخترع بزرگ آمریکایی ، اما نه برای او ، کار کند اما وقتی این اندیشه به ذهنش رسید دو مشکل بزرگ بر سر راه خود داشت اول آنکه با ادیسون رابطه دوستی از قبل نداشت و دوم آنکه به قدر کافی پول نداشت که با قطار به شهر ارنج نیوجرسی برود ، اما اشتیاق بارنز هرگز عادی نبود .

بخوانید : داستان مردی (ادوین بارنز)که قدرت اشتیاق را به همگان نشان داد

 

نقل قول توماس ادیسون در مورد ادوین بارنز : من به استناد سالها تجربه با دیدن اشخاص مختلف ، می دانستم وقتی کسی عمیقا می خواهد به خواسته خود برسد مطمئنا به هدفش دست می یابد من در چهره اش خواندم که مصمم است تا برای رسیدن به موفقیت تلاش کند .

روانشناسان به درستی گفته اند که وقتی انسان به واقع برای چیزی آماده می شود به آن می رسد (پ ن : همان اندیشیدن فکر کردن توجه کردن اشتیاق فراوان)

بارنز برای بستن پیمان شراکت با ادیسون آماده بود و از آن گذشته مصمم بود این موقعیت و وضعیت را تا زمانی که به خواسته اش نرسیده حفظ کند .

به درستی که اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دائمی مبدل گردد آنگاه که چه اتفاقها که نمی افتد .

و سر انجام چون فرصت از راه رسید در جامه مبدل بود (لباس مدل ، از جایی که نمی شناخت ) و از مسیری خلاف آنچه بارنز پیش بینی کرده بود آمد و بدانید که این یکی از ترفندهای فرصت است آقای ادیسون دستگاه جدیدی اختراع کرده که بازاریابان او علاقه ای به فروش آن نداشتند اما بارنز در این دستگاه جدید فرصتی مناسب یافت او می دانست که می تواند این دستگاه جدید را بفروشد ، اما سوای ثروت ، او ثابت کرد که می توان اندیشد و ثروتمند شد ، دانش او این بود که می توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده و انگیزه ناملموس ، اندیشه را به ثروت مادی تبدیل کرد .

او در شروع تنها این را می دانست که چه می خواهد (هدف مشخص )او عزمی راسخ داشت که به او این امکان داد تا زمان دستیابی به هدف روی پای خود بایستد

چرا نباید متوقف شویم

یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی ، متوقف می شویم و دست از تلاش برمی داریم

دلیل شکست

او هرگز نشنیده بود که در مغز انسان طلایی به مراتب بیشتر از آنکه او از زمین بیرون بیاورد وجود دارد .

قبل از تسلیم شدن و دست از کار کشیدن باید با متخصص مشورت کرد (باید به راههای جدید و دیگری فکر کرد ).

آقای داربی مدتها بعد ، جبران زیان خود را کرد او به ثروتی بیش از اینها دست یافت و این زمانی بود که او به کشفی بزرگ نائل آمده بود او فهمید که اشتیاق می تواند به طلا تبدیل شود آقای داربی به کار فروش بیمه عمر مشغول شد او می دانست به دلیل آنکه در 90 سانتیمتری طلا کارش را رها کند سود کلانی را از دست می دهد با خود گفت << من در فاصله 90 سانتیمتری طلا متوقف شدم اما از این به بعد به اشخاص رجوع می کنم و اگر از آنها جواب نه شنیدم تسلیم نمی شوم >> (پ ن :دست از تلاش برندارید شاید  تلاش بعدی شما ، نتیجه دلخواه شما باشد .)

قبل از موفقیت باید شکستهای موقتی را پذیرفت .

بزرگترین موفقیت آنها یک قدم بعد از جایی بود که شکست خورده بودند نصیبشان شد تو گویی شکست به عمد در یک قدمی موفقیت چهره می نماید. ( صحبت از بیش از 500 نفر از موفق ترین افراد آمریکا است .)

درس 50 سنتی ازمداومت و ایستادگی

داربی می گوید :« هر بار مشکلی پیش می آمد ، هر بار مشتری به خرید اوراق بیمه از من رضایت نمی داد آن کودک را در برابر چشمانم می دیدم و به خود می گفتم باید این فروش را انجام دهم ، در واقع بیشترین فروش خود را زمانی داشتم ام که خریداران بالقوه به او جواب نه داده اند » .

« او به یاد اشتباهی که در فاصله 90 سانتیمتری طلا مرتکب شده بود او می گوید این تجربه لطف خداوند در جامه مبدل بود از آن حادثه آموختم باید به جهد و تلاش خود ادامه دهم مهم نیست که این تلاش تا چه اندازه سخت و طافت فرساست این درسی بود که من قبل از موفقیت در هر کاری به آن احتیاج داشتم » .

وقتی ثروت به سوی شما جاری می شود حرکتی بس سریع دارد با تنعم همراه است . آنگونه که تعجب می کنید که تا حالا کجا پنهان بوده است .

چه کسانی به ثروت می رسند

ثروت نصیب کسانی می شود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند

وقتی اندیشیدن را شروع کنید و ثروتمند شوید و در می یابید که ثروت با یک حالت ذهنی آغاز می شود باید هدف مشخص داشته باشید باید به ذهنیت مثبت برسید .

هر چه را لمس کنید دارایی شما می شود

غیر ممکن است ؟ نه هرگز غیرممکن نیست .

یکی از نقاط ضعف اشخاص این است که از غیر ممکن حرف می زنند همه آن چیزهایی را که به نتیجه نمی رسند می دانند همه از نشدنی ها حرف می زنند موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند.(فقط به آنچه می خواهید توجه کنید فقط به آن اتفاقی که دوست دارید پیش بیاید بیاندیشید .)

برخی به این نتیجه می رسند که نمی توانند بیندیشند و ثروتمند شوند زیرا عادات فکری (توجه) آنها ، در نداری و در فلاکت پرورش یافته است .

این کتاب موفقیت برای کسانی نوشته شده است که می خواهند از اقدامات افراد موفق استفاده کنند (الگو برداری)

ما از روی حماقت خیال می کنیم که محدودیتهای ما معیار سنجش هستند .

فورد موفق شد زیرا اصول موفقیت را درک کرد و آن را به کار گرفت از جمله رموز موفقیت او این بود : « باید بدانید چه می خواهید. »

چرا شما حاکم بر سرنوشت خود هستید؟ زیرا این قدرت را داریم که افکارخود را کنترل کنیم .

مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین می شود و در شرایطی قرار می گیرد که رفتار و وضعیت زندگی ما را ، با شرایط و افکار ما سازگاری دارند هماهنگ می کند .

قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنیم اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت (باور) پول داشته باشیم تا اشتیاق ما به ثروت ، ما را به طرحی برای دستیابی به آن مجبور کند .

این اصول برای جمع کثیری از اشخاص موثر واقع شده اند شما هم می توانید از آنها به سود خود استفاده کنید .

 

نکات مهم فصل دوم
مهمترین نکات مهم فصل اول کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

 

مقاله قبلی کتابی که راز ثروتمندان را فاش کرد (سخنان ابتدایی آقای ناپلئون هیل در خصوص کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید  )

خلاصه فصل دوم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید : 6 گام برای رسیدن به موفقیت و ثروت

 

مقایسه کنید بعدا بخرید کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

مطالب پیشنهادی